بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 989
بازدید کل : 238873
تعداد مطالب : 157
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1
Alternative content
سخنان زيبا
نبودن تو فقط نبودن تو نیست نبودن خیلی چیزهاست کلاه روی سرمان نمی ایستد شعر نمی چسبد پول در جیبمان دوام نمی آورد نمک از نان رفته خنکی از آب ما بی تو فقیر شده ایم!
رسول یونان
"از وجود توست که مهربانی حالت از هم گسسته اش را باز می یابد و انسان از بازی تیغ و شاهرگهای دوخته به پیرهنش دست می کشد در آن سایه ساری که دست های توست در آن آفتابی که از پشت پلک های تو سرک می کشد"
سیدمحمد مرکبیان
"انصاف نیست دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی، و آنقدر بزرگ باشد که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی"
بهومیل هرابا
"وقتى كه باز مى آيى
نام تو را تمام جهت ها رسم مى كنند."
يدالله رويايى
"تو متن اصلي بودي و باقي زيبايي ها ترجمه اي نارسا به زبان هاي ديگر بود"
"گاهی اوقات مجبوریم بپذیریم بعضی از آدم ها فقط می توانند در قلبمان بمانند نه در زندگیمان"
سیلویا پلات
"خالی از تو پُر میکنم تمام سطرهای شعر را، اینروزها پُر از خالیاَم..."
کامران رسول زاده
"کوچه وقتی کوچه بود که عبور تو بود سلام نگاه تو بود کوچه وقتی کوچه بود که باران بود پرستو بود هزار رویای بر زبان نیامده بود وگرنه کوچه چه بود جز راهی اندک با آدم هایی اندک؟"
ضیاء الدین خالقی
"هیچ بارانی را به یاد ندارم جز آن بارانی که زیر چتر تو بودم و خیس ام کرد"
لطیف هلمت
"هیچ كس موفق نمی شود سرزمین جدیدی را كشف كند، مگر اینكه بپذیرد مدت زیادی، رنگ خشكی را نبیـند."
آندره ژید
"هرکس که ساختن زندان انفرادی به کله اش زده آدم جالبی بوده و خوب می دانسته چطور با آدم ها بازی کند یعنی درست تر آن است که بگویم می دانسته آدم بزرگترین دشمن خودش است، لازم نیست او را بزنند یا زیر شکنجه لَت و پارش کنند بهترین راه این است که خودش را با خودش تنها بگذارند تا خودش دخل خودش را بیاورد!"
احمد غلامی
دموکراسی بین من و تو این است که همیشه در همه چیز ، حق با چشم هایت است!
کاظم خوشخو
"من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم! دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم! قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم! عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم! سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم! من می ترسم ، پس هستم این چنین می گذرد روز و روزگار من من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم"
حسین پناهی
"عشق وسیلهای است که تمام دردسرهای کوچک را به یک دردسر بزرگ تبدیل میکند."
ولتر
"سبب ساز آرامش باش و هرجا هستي، شادي و تكاپو را با خود به آنجا ببر و اين چنين است كه همه ي موانع برداشته مي شوند."
وين داير
"به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه می جویی گاه یک شانس بزرگ است ."
دالایی لاما
"نادر اشخاصی قادرند عاشق شوند زیرا نادر اشخاصی قادرند همه چیز را از دست بدهند."
"اگر کسی بخواهد بخشی از زندگی شما باشد حتما خواهد بود. پس برای کسی که هیچ تلاشی برای ماندن نمی کند،خودتان را به زحمت نیندازید تا جایی را برایش نگه دارید."
خورخه لوئیس بورخس
"ما آدمهای احمـــقی نبودیم ســــاده بودیم و از روی سادگی به احمق ها اجازه دادیم تا در زندگی مان دخالت کنند!"
ارنستو چه گوارا
"منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم…"
شهریار
"حسادت احساس وحشتناکیه. به هیچ کدام از رنج ها شبیه نیست. چون هیچ شادی و یا حتی غم واقعی تو حسادت وجود نداره. فقط رنج میده و بس. نفرت انگیزه!"
جرج اورول
"مرد به این امید با زن ازدواج می کند ، که زن هیچگاه تغییر نکند زن به این امید با مرد ازدواج می کند ، که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید می شوند ..."
آلبرت اینشتین
"هر بار که میخواهم به سَمتَـت بیایم، یادم میافتد که، "دلتنـگی" هرگز بهانهِ خوبی برای تکرار یک "اشتباه" نیست...!"
آنا گاوالدا
"هيچ آدمی، هر چقدر هم عاقل، پيدا نمي شود که در دوره اي از جوانی اش چيزهايی گفته و حتی زندگی ای کرده باشد که خاطره شان آزارش ندهد و دلش نخواهد آنها را از گذشته اش پاک کند."
درجستجوی زمان از دست رفته، مارسل پروست
"همیشه بیاد داشته باشید که بهتر است به یکباره خاموش شد، تا ذره ذره محو.."
در روزگاری نه چندان دور، گرفتن یک عکس ساده نیاز به مقدمات و تشریفات فراوانی داشت. وقتی می خواستیم عکس بگیریم، بهترین لباس های خود را می پوشیدیم و بهترین شرایط ظاهری رو برای خودمان فراهم می کردیم. شاید اگر کمی وسواس هم داشتیم، ممکن بود قبل از عکس به خودمان عطر هم بزنیم! تمام این تفاسیر می گذشت و اگر عکس را با دوربین خودمان گرفته بودیم، باید منتظر می ماندیم تا ببینیم که اصلاً عکس «ظاهر» می شود یا «سوخته» است!
امروز آنقدر گرفتن عکس ساده شده است که حالا از آنور بوم افتاده ایم و خیلی هایمان در این چند سال گذشته یک عکس درست و درمان با ظاهر مناسب نداریم. در تمام عکس ها یا لباس و ظاهر مرتب نداریم و یا برای دوربین شکلک های عجیب و غریب درآورده ایم! بماند، صحبت سر پدیده این روزهای دنیای عکاسی است ؛ سلفی! تب سلفی گرفتن آنقدر بالا رفته است که امروز هرکس که سلفی جذاب تری داشته باشد، «کار درست» است! در این میان عده ای هم برای اینکه «خفن» تر بودن خود را ثابت کنند، در شرایطی از خود سلفی می گیرند که دیدن عکس هم دل می خواهد، چه رسد به قرار داشتن در آن شرایط و گرفتن سلفی. با هم به تماشای دیوانه وارترین سلفی های جهان می نشینیم!
این عکس در بالای سر مجسمه معروف مسیح که در ریودوژانیروی برزیل قرار دارد گرفته شده است. این عکاس وارد مجسمه شده، پله ها را بالا رفته و از دریچه ای که در بالای سر مجسمه قرار دارد بیرون آمده و سلفی گرفته است. ارتفاع این مجسمه 40 متر است که در بالای یک کوه 710 متری نصب شده است.
این پسر جوان روسی که در اینترنت خود را «Mustang Wanted» معرفی کرده است، دائم در حال بالا رفتن از نقاط خطرناک و آویزان شدن از لبه های برج های بلند است. او وقتی بالای نوک یک مناره بلند در یک بنای تاریخی در مسکو ایستاده، این سلفی را گرفته است.
ظاهراً جوانان روسی به آدرنالین اعتیاد دارند! «کایریل اورشکین» دیگر جوان روسی است که مانند هموطن خود دست به کارهای خطرناک می زند. او که نام مستعار «Skywalking» را برای خود انتخاب کرده است، این سلفی را در نوک برج دانشگاه مسکو گرفته است. به نظر می رسد این یکی خوفناک ترین سلفی در این بین است!
این هم سلفی دیگری از کایریل اورشکین! کایریل این یکی را هم بالای یک برج در مسکو گرفته است.
فردیناند پوئنتس، یکی از مسافران هواپیمای تفریحی کوچکی بود که از هاوایی در حال بازگشت به آمریکا بود. این هواپیما سقوط کرد و پوئنتس درحالی که توانسته بود جان خود را نجات دهد، این سلفی را در حیاتی ترین لحظات زندگی اش ثبت کرد. تعدادی از مسافران این هواپیما، جان خود را از دست دادند.
باز هم روس ها! الکساندر رمنو 19 ساله هم جوانی روسی است، که اینبار بالای برج ملکه دبی (بلندترین برج مسکونی جهان) سلفی گرفته و در خارج از خاک های روسیه افتخار آفرینی کرده است.
این هم عکس دیگری از الکساندر، بالای برج ملکه!
پاریس هیلتون خواننده و بازیگر آمریکایی، برای اینکه ایالات متحده از قائله عقب نماند دست بکار شده است. او این عکس را هنگام پرش آزاد از هواپیما گرفته است، هرچند به نظر می آید یک نفر به او در پرش کمک می کند.
یعنی گرفتن یک سلفی اینقدر مهم است؟
این جوان، وسط میدان گاو بازی هوس سلفی گرفتن کرده است. فکر می کنید بعد از این سلفی گاو از پسر جوان جلو زده است؟
استیو رابینسون، فضانورد فضاپیمای دیسکاوری، در حال انجام ماموریت این سلفی را ثبت کرده است.
البته این مرد با تجهیزات ایمنی سلفی گرفته است!
این هم سلفی با کوسه ها! البته این غواص در محفظه ای که برای محافظت در مقابل حملات کوسه ساخته شده است قرار دارد.
قرار نبوده تا نم باران زد، دستپاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر بگیریم که مبادا مثل کلوخ آب شویم
قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی، ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی، خنده هایمصنوعی، آوازهای مصنوعی، دغدغه های مصنوعی ...
هر چه فكر میکنم میبینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟
قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم، از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم
بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند، دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند.
قرار نبوده این همه در محاصره سیمان و آهن، طبقه روی طبقه برویم بالا
قرار نبوده این تعداد میز و صندلیِ کارمندی روی زمین وجود داشته باشد بی شک این همه کامپیوتر و پشت های غوزکرده آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده ...
تا به حال بیل زدهاید؟ باغچه هرس کردهاید؟ آلبالو و انار چیدهاید؟ کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفتهاید؟ آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست.
این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر، برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان، برای خیره شدن به جاریِ آب شاید، اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز، شب پشت شب خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشدهاند.
قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند و ساعتهای دیجیتال به جایشان صبح خوانی کنند. آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً، که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن ما تا قرص خواب لازم نشویم و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.
من فکر میکنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان، بشود همه دارو ندار زندگی مان، همه دغدغه زنده بودن مان.
قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن، این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد.
قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم و سی سال بگذرد از عمرمان و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم.
قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش، زره بگیریم و جنگ کنیم.
قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکردهباشد.
قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا، صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم ...
چیز زیادی از زندگی نمیدانم، اما همین قدر میدانم که این همه قرار نبوده ای که برخلافشان اتفاق افتاده، همگی مان را آشفته و سردرگم کرده !
، آنقدر که فقط میدانیم خوب نیستیم،ز همه چیز راضی نیستیم، اما سر در نمیآوریم چرا.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
تفریحی
و آدرس
fathi.LoxBlog.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.