تفریحی ،آموزشی ،دانشگاهی

در باره ما
 

به وبلاگ من خوش آمدید

 

لينك روزانه
 
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون
قیمت پرده اسکرین
کاشی سازی
براي تبادل لينک ابتدا لينک مارو بانام:  دختری که پرواز می کند!   در وبلاگ ياسايتتان قراردهيد
 
كد هاي جاوا
 

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 969
بازدید کل : 238853
تعداد مطالب : 157
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


 


دختری که پرواز می کند!
هرکسی با دیدن این تصاویر فکر می کند که این دختر واقعاً معلق در هواست یا این که دارای یه قدرت خارق العاده‌است، اما حقیقت این است که این هنر عکاسی‌ست که همه را به اشتباه می اندازد. خانم ناتسومی هایاشی به کمک یکی از دوستانش توانست با این عکس‌ها خودش را به عنوان یک هنرمند معرفی کند و به عنوان عکاس هنری شغل پیدا کند. هایاشی برای هرکدوم از این عکس‌ها نزدیک به ۳۰۰ بار پرید تا عکس مورد نظر رو پیدا کند، از همه جالب‌تر این که ژست و حالتش در عکس‌ها خیلی طبیعی است.
 

|

نوشته شده در دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:,

توسط کیامرث فتحی هفشجانی| لينك ثابت |


کوروش کبیر
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند. کوروش کبیر
خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن کوروش کبیر
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. کوروش کبیر
آنچه جذاب است سهولت نيست، دشواري هم نيست، بلکه دشواري رسيدن به سهولت است .کوروش کبیر
وقتي توبيخ را با تمجيد پايان مي دهيد، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر مي کنند، نه رفتار و عملکرد شما کوروش کبیر
سخت کوشي هرگز کسي را نکشته است، نگراني از آن است که انسان را از بين مي برد .کوروش کبیر
اگر همان کاري را انجام دهيد که هميشه انجام مي داديد، همان نتيجه اي را مي گيريد که هميشه مي گرفتيد .کوروش کبیر
افراد موفق کارهاي متفاوت انجام نمي دهند، بلکه کارها را بگونه اي متفاوت انجام مي دهند. کوروش کبیر
پيش از آنکه پاسخي بدهي با يک نفر مشورت کن ولي پيش از آنکه تصميم بگيري با چند نفر. کوروش کبیر
کار بزرگ وجود ندارد، به شرطي که آن را به کارهاي کوچکتر تقسيم کنيم .کوروش کبیر
کارتان را آغاز کنيد، توانايي انجامش بدنبال مي آيد .کوروش کبیر
انسان همان مي شود که اغلب به آن فکر مي کند .کوروش کبیر
همواره بياد داشته باشيد آخرين کليد باقيمانده، شايد بازگشاينده قفل در باشد.کوروش کبیر
تنها راهي که به شکست مي انجامد، تلاش نکردن است .کوروش کبیر
دشوارترين قدم، همان قدم اول است .کوروش کبیر
عمر شما از زماني شروع مي شود که اختيار سرنوشت خويش را در دست مي گيريد .کوروش کبیر
آفتاب به گياهي حرارت مي دهد که سر از خاک بيرون آورده باشد .کوروش کبیر
وقتي زندگي چيز زيادي به شما نمي دهد، بخاطر اين است که شما چيز زيادي از آن نخواسته ايد . کوروش کبیر
من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.
کوروش کبیر

|

نوشته شده در دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:,

توسط کیامرث فتحی هفشجانی| لينك ثابت |


نگاه مثبت به زندگی
 
 
 

هیج وقت دکتر ها نفهمیدند که چرا جسیکا در لحظه تولد دست نداشت. خودش هم نمیداند اما زندگی کردنش، آنهم بدون دست برای ما آدم ها حاوی پیامی است که کاملا گویاست ... جسیکا کاکس متولد 1983 در آریزونای آمریکا اولین شخصی بود که مجوز خلبانی بدون دست در جهان را کسب کرد. او همچنین به عنوان اولین دارنده کمربند سیاه در تکواندو است. جسیکا در حال حاضر دارای مدرک کارشناسی در رشته روانشناسی از دانشگاه آریزونا ست و به عنوان سخنران انگیزشی فعالیت می کند. جسیکا بر این باور است که با ترکیب خلاقیت، پایداری، شهامت و بی باکی، هیچ چیز غیر ممکن نیست.

او از همان لحظه اول بدون دست پا به دنیای ما گذاشت




بدون دست هم میتوان رشد کرد و بزرگ شد




میتوان سخت ترین کارها را انجام داد حتی اگر به نظر غیر ممکن باشند




نداشتن دو دست مانعی برای ورزش مورد علاقه ایجاد نمی كند




بدون دست هم میتوان زیبایی را تجربه كرد و هم با زشتی جنگید



برای پرواز کردن دست ها کار ساز نیست. برای پرواز بال میخواهی و جسیکا بالهایش را در اراده خود دارد




داستان زندگی و روزمرگی همچنان ادامه دارد. پس چرا مبارزه نکنی؟




كارها و علاقه مندی های دیگر را نیز نمی توان به فراموشی سپرد




بدون دست هم میتوان پرواز کرد. اما من که دست دارم چی؟ آیا من هم اراده آهنین و روح پرواز را دارم؟




او هم میتواند در برابر ناملایمات دنیا از خودش دفاع کند




برای آنان که در امتحان شهری بارها رد شدند تا گواهینامه گرفتند جسیکا حرفی دارد که در این عکس میتوان خواند و شاید هم شنید




شاید بتوان اینگونه هم نامه های عاشقانه نوشت




می توان با دست هایی که اصلا وجود ندارند دیگران را در آغوش گرفت و برایشان از راز های سر به مهر و تقدیر های تغییر ناپذیر سخن گفت.








وقت آن است که باور کنیم یک معلول جسمی هم میتواند در مسابقه دو صد متر المپیک مــدال طلا را به گردن بیاویزد. وقت آن است که چشم ها را باز کنیم و با جرات به مبارزه با دنیا برخیزیم. عکس های جسیکا با ما سخن میگویند. به پاس تمام لحظات عمر می توان به زندگی لبخند زد و به هر شكل ممكن - از جمله ایجاد حس اعتماد به نفس - به راز خواستن و توانستن پی برد!


|

نوشته شده در دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:,

توسط کیامرث فتحی هفشجانی| لينك ثابت |


چند داستان

آرزو

همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟" گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد! چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است. باخودگفت : حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟!
سالها گذشت تا اینکه روزی داغ تبر را روی کمر خود احساس کرد ، با خود گفت : این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ی خود را از زندگی نگرفتم! با فریادی غم بار سقوط کرد و با صدایی غریب که از روی تنش بلند میشد به هوش آمد!
حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود!
 
 
************************************************************

جراح و تعمیرکار

روزی جراحی برای تعمیر اتومبیلش آن را به تعمیرگاهی برد!
تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت: من تمام اجزا ماشین را به خوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز می کنم و تعمیر میکنم! در حقیقت من آن را زنده می کنم! حال چطور درآمد سالانه ی من یک صدم شما هم نیست؟!
جراح نگاهی به تعمیرکار انداخت و گفت : اگر می خواهی درآمدت ۱۰۰برابر من شود اینبار سعی کن زمانی که موتور در حال کار است آن را تعمیر کنی!
 
 
***************************************************************

دزد با وجدان!

گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا ،مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم ، نه دزد دین. اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال ، خللی می یافت ، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.
 
 
******************************************************************

خلبان

دو خلبان نابینا که هردو عینک‌های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند، در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می‌کرد. زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.
در همین حال، زمزمه‌های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است.اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت. هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می‌شد چرا که می‌دیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، می‌رود.
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می‌داد و چرخ‌های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند. اما در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد.
در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری گفت:
باب، یکی از همین روزا بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می‌کنن و اون وقت کار همه مون تمومه!
 
 
*******************************************************

اسکناس 100 يوروئي

 
درست هنگامي است که همه در يک بدهکاري بسر مي برند و هر کدام برمنباي اعتبارشان زندگي را گذران مي کنند.
ناگهان، يک مرد بسيار ثروتمندي وارد شهر مي شود.
او وارد تنها هتلي که در اين ساحل است مي شود، اسکناس 100 يوروئي را روي پيشخوان هتل ميگذاردو براي بازديد اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا مي رود.
صاحب هتل اسکناس 100 يوروئي را برميدارد و در اين فاصله مي رود و بدهي خودش را به قصاب مي پردازد.
قصاب اسکناس 100 يوروئي را برميدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک مي رود و بدهي خود را به او مي پردازد.
مزرعه دار، اسکناس 100 يوروئي را با شتاب براي پرداخت بدهي اش به تامين کننده خوراک دام و سوخت ميدهد.
تامين کننده سوخت و خوراک دام براي پرداخت بدهي خود اسکناس 100 يوروئي را با شتاب به داروغه شهر که به او بدهکار بود ميبرد.
داروغه اسکناس را با شتاب به هتل مي آورد زيرا او به صاحب هتل بدهکار بود چون هنگاميکه دوست خودش
را يکشب به هتل آورد اتاق را به اعتبار کرايه کرده بود تا بعدا پولش را بپردازد.
حالا هتل دار اسکناس را روي پيشخوان گذاشته است.
در اين هنگام توريست ثروتمند پس از بازديد اتاق هاي هتل برميگردد و اسکناس 100 يوروئي خود را برميدارد
و مي گويد از اتاق ها خوشش نيامد و شهر را ترک مي کند.
در اين پروسه هيچکس صاحب پول نشده است.
ولي بهر حال همه شهروندان در اين هنگامه بدهي بهم ندارند همه بدهي هايشان را پرداخته اند و با
يک انتظار خوشبينانه اي به آينده نگاه مي کنند.
 
می گویند دولت انگلستان ازآغاز تا کنون در طول دوره موجوديتش، به اين نحو معامله مي کند!
 
 
************************************************************

خودکشی

 
کالین ویلسون که امروز نویسنده ی مشهوری است،وسوسه خودکشی راکه در شانزده سالگی به او دست داده بود،چنین توصیف میکند:
وارد آزمایشگاه شیمی مدرسه شدم و شیشه ی زهر را برداشتم....
زهر را در لیوان پیش رویم خالی کردم،غرق تماشایش شدم،رنگش را نگاه کردم و مزه ی احتمالی اش را در ذهن ام تصور کردم.سپس اسید را به بینی ام نزدیک کردم، و بویش به مشامم خورد، در این لحظه، ناگهان جرقه ای از اینده در ذهنم درخشید..... و توانستم سوزش ان را در گلویم احساس کنم و سوراخ ایجاد شده در درئن معده ام را ببینم. احساس اسیذ ان زهر ان چنان حقیقی بود که گویی به راستی ان را نوشیده بودم.سپس مطمئن شدم که هنوز این کار را نکرده ام.
در طول چند لحظه ای که ان لیوان را در دست گرفته بودمو امکان مرگ را مزه مزه میکردم،با خودم فکر کردم:اگر شجاعت کشتن خودم را دارم، پس شجاعت ادامه دادن زندگی ام را هم دارم.
 
*************************************************
 

مجنون و مرد نمازگزار

 
 
روزی مجنون از سجاده شخصی شخصی عبور می کرد.
مرد نماز راشکست وگفت:مردک! درحال رازو نیاز باخدا بودم تو جگونه این رشته را بریدی؟

مجنون لبخندی زد و گفت:عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم و تو عاشق خدایی و مرا دیدی!
 
 
 
***************************************************************************************

کمربند

کيف مدرسه را با عجله گوشه اي پرتاب کرد و بي درنگ به سمت قلک کوچکي که روي تاقچه بود ، رفت .
همه خستگي روزش را بر سر قلک بيچاره خالي کرد . پولهاي خرد را که هنوز با تکه هاي قلک قاطي بود در جيبش ريخت و با سرعت از خانه خارج شد .
وارد مغازه شد . با ذوق گفت : ببخشيد آقا ! يه کمربند مي خواستم . آخه ، آخه فردا تولد پدرم هست ... .
- به به . مبارک باشه . چه جوري باشه ؟ چرم يا معمولي ، مشکي يا قهوه اي ، ...
پسرک چند لحظه به فکر فرو رفت .
- فرقي نداره . فقط ... ، فقط دردش کم باشه !
 
 
**********************************************************
 

این چهار جمله شما را تکان نمی‌دهد..؟

 
 
زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد...
اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت‌ای شیخ خدا می‌داند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستی دیدم که...
افتان و خیزان راه می‌رفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده‌ای!؟
سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده‌ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟!
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت می‌کرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده‌ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟!
 

|

نوشته شده در پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,

توسط کیامرث فتحی هفشجانی| لينك ثابت |


در دنیا چه خبر؟

طراحي هواپيمايي شبيه جارو و نمايش آن در نمايشگاه هوايي هوستون تگزاس

نمايشگاه هوايي


 
 

سيل در بانكوك زندگي مردم را مختل كرده است

سيل در بانكوك

سيل در بانكوك

 
 

تظاهرات حاميان جنبش اشغال وال استريت در نيويورك

وال استريت

وال استريت

 
 

حضور نخست وزير ژاپن در مراسم روز نيروي هوايي در يك پايگاه نظامي

نخست وزير ژاپن

 
 

 ابري جالب شبيه به دست

ابر

 
 

جاده اي زيبا و پيچ در پيچ در چين

جاده

 
 

صف خريد آيفون در لندن

صف خريد آيفون

 
 

مارگارت تاچر نخست وزير اسبق بريتانيا به همراه پسرش براي شركت در مراسم ناهار جشن تولد 86 سالگي اش در حال سوار شدن به خودرو است

مارگارت تاچر

 
 

سيل در تايلند

سيل در تايلند

 
 

انقلابيون ليبي در كمين نيروهاي وفادار به قذافي در نبردهاي شهري در سرت

انقلابيون ليبي


 
 

رعد و برق در پرتوريا آفريقاي جنوبي

 

 



سگ 13 ماهه در ملبورن استراليا كه با داران بودن 97 سانت قد اميد دار شكستن ركورد بلندترين سگ جهان است.

 

 



 اعطاي نشان افتخار اوباما به يك نظامي معلول آمريكايي در كاخ سفيد. دست راست اين نظامي در سال 2008 در افغانستان قطع شده است.


 

 



 نشستن مردم روي نيمكت هاي نوراني در فستيوال نور در برلين

 

 



مراسم ازدواج پادشاه بوتان

 

 



منظم نمودن گارد احترام ارتش مغولستان در مراسم استقبال از آنگلا مركل صدر اعظم آلمان در فرودگاه اولان باتور

 

 



نخستين ماموريت دور زمين قايق خورشيدي



 

 


تداوم درگيري در شهر سرت ليبي

 
 

گير افتادن خودروها در سيلاب روي پلي در بانكوك

سيلاب

 
 

جنگ به همراه گيتار در شهر سرت ليبي

جنگ و گيتار


 
 

تخليه دهها خودروي نظامي "ام 2 اي 2 " آمريكا در بندر بوسان كره جنوبي

ام 2 اي 2

ام 2 اي 2

 
 

مراسم اعطاي لقب شواليه به سر "بروس فورسيث" در كاخ باكينگهام

اعطاي لقب شواليه


 
 

سفالكاري در هند

سفالكاري در هند

 
 

ماموران امنيتي مشغول جستجوي زمين چمن استاديوم تيمفوي بوتان جايي كه روز پنج شنبه جشن ازدواج پادشاه اين كشور برگزار شد




 
 

تجمع هزاران نفر در فستيوالي در سائوپائولو برزيل

سائوپائولو

 
 

سيل در مكزيك

سيل در مكزيك

 
 

سيل در تايلند

سيل در تايلند

سيل در تايلند

 
 

ريزش 70 كانتينر بزرگ بار يك كشتي به درون آب در سواحل نيوزيلند

كانتينر

كانتينر

 
 

ساخت كلبه اي با ارتفاع 5 متر با استفاده از 16 تن كدو از سوي يك كشاورز بريتانيايي

كدو

 
 

منظره اي زيبا در شهر آلتا در شمال نروژ

آلتا

 
 

تظاهرات اعتراضي آمريكايي ها در زوكوتي پارك نيويورك

زوكوتي پارك

 
 

تداوم درگيري ها در شهر سرت ليبي ميان انقلابيون و اندك هواداران معمر قذافي ديكتاتور ليبي

شهر سرت

شهر سرت

 
 

بيماران بيمارستاني در شهر ليوژو چين با استفاده از بطري و توپ "بولينگ" بازي مي كنند

بولينگ

 
 

سيل در كارخانه هوندا در تايلند

سيل در كارخانه هوندا

 
 

 
بدون شرح!

بدون شرح
بدون شرح
بدون شرح
بدون شرح
بدون شرح
برگرفته از عصر ایران
__._,_.___

|

نوشته شده در جمعه 13 آبان 1390برچسب:,

توسط کیامرث فتحی هفشجانی| لينك ثابت |


موضوعات
  

لينك دوستان
 » ترول +7 » شهر من هفشجان » مکتب الزهرا » مهدی محمدزاده » کیت اگزوز » زنون قوی » چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تفریحی و آدرس fathi.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





»فال حافظ

»جوک و اس ام اس

»قالب های نازترین

»زیباترین سایت ایرانی

»جدید ترین سایت عکس

»نازترین عکسهای ایرانی

 

آرشيو
 

تير 1393
خرداد 1393
خرداد 1392
آذر 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
تير 1390
خرداد 1390
ارديبهشت 1390
فروردين 1390
اسفند 1389
بهمن 1389

 

نويسنده
 
نویسندگان
 
طراح قالب